در کنار تمامی عجایب دنیا ثبت رکورد سنگین ترین نوزادان دنیا علاوه بر توجه والدین مورد توجه بسیاری از رسانه ها قرار گرفته است.
2-تولد بزرگترین نوزاد پسر در انگلستان. وزن 6.1 کیلوگرم
3- آلیشا لوین، با وزن 5.14 کیلوگرم
4-نوزاد استرالیایی با وزن 5.2 کیلوگرم
5-تولد نوزاد نروژی در سال 2005 با وزن 5.2
6-یکی از بزرگترین نوزادان متولد شده با وزن 5.8 کیلوگرم
8- نوزادی با وزن 5.4 کیلوگرم در هنگام تولد
10- تولد نوزادی با وزن 7.3 کیلوگرم در سال 1963
[ یکشنبه 90/5/9 ] [ 6:6 عصر ] [ هادی گرافبک ]
[ یکشنبه 90/5/9 ] [ 6:2 عصر ] [ هادی گرافبک ]
زیورآلات در دنیای امروز تبدیل به بخش مهمی از زندگی افراد به خصوص خانم های جوامع مختلف شده است. تنوع در شکل، طرح و مدل زیورآلات باعث شده تا این اشیاء قیمتی حتی به شکل انواع غذا و میوه ها نیز به بازار عرضه شود.
[ سه شنبه 90/5/4 ] [ 1:59 عصر ] [ هادی گرافبک ]
[ یکشنبه 90/5/2 ] [ 2:44 عصر ] [ هادی گرافبک ]
مریم نظری/ پزشکی قانونی اعلام کرده است در هر شبانه روز، 3 ایرانی در کشور بر اثر اصابت سلاح سرد جان میبازند. این در حالی است که چنین آماری تنها درباره پروندههای ارجاعی به این سازمان است. چاقو و انواع دیگر سلاح سرد، در بین آلات قتاله در کشور، رتبه نخست را دارند.
رفتارشناسان میگویند که خشونت آفتی است که این روزها به جان جامعه ایرانی افتاده است. از هر یکهزار ایرانی سالانه 8 نفر نزاع میکنند. به نظر میرسد آفت خشونت کم کم دارد به ریشه میرسد اما با اینکه اعمال خشونت با سلاح سرد در ماههای گذشته فصل جدیدی از این پدیده اجتماعی را در سطح شهر نمایان کرده است، اما سردار احمدرضا رادان، جانشین فرمانده نیروی انتظامی معتقد است: «جرایم خشن نسبت به چندسال گذشته هیچ افزایشی نداشته است.» این در حالی است که
بر اساس مستندات پزشکی قانونی، در سال گذشته یکهزار و 93 نفر با سلاحسرد جان خود را از دست دادند و این رقم در مقایسه با 976 نفری که در سال 1388 کشته شدند، 12 درصد رشد را نشان میدهد.
طرح جمع آوری سلاح سرد
از سال گذشته تاکنون پلیس طی چندین مرحله به جمع آوری و برخورد با حاملان سلاح سرد کرده است اما در همین مدت اتفاقاتی نظیر حادثه سعادت آباد و قتل روحالله داداشی رخ داد که کارشناسان پیرامون آن به اظهارنظر پرداختند و آمارها نشان داد خشونت در همه ابعاد به ویژه با استفاده از سلاح سرد در کشور افزایش یافته است.
چنانکه سرهنگ محمد مصطفایی معاون مبارزه با جرایم جنایی پلیس آگاهی کشور اعلام کرد که وقوع 44 درصد از قتلهای کشور در سال گذشته با استفاده از سلاح سرد بوده است. وی گفت: «این میزان از قتلها با استفاده از چاقو، قمه، دشنه، شمشیر و ساطور انجام شده است.»
او ادامه داد: «متاسفانه وقوع قتل با استفاده از سلاح سرد بیش از 3 درصد افزایش داشته است.»
آمار کشته شدگان با سلاح سرد در سال 89 بیشتر است
طی 10 سال گذشته هر ساله بیش از یکهزار نفر با استفاده از سلاح سرد در کشور کشته شدهاند. پزشکی قانونی همچنین اعلام میکند که روزانه 1600 نفر در کشور نزاع میکنند. در همین راستا طی 10 سال گذشته بیشتر از 5 میلیون و 800 هزار پرونده در پزشکی قانونی بررسی شده است که البته در بین این سالها، سال گذشته (1389) بالاترین آمار را داراست که در آن، 631 هزار و 381 مورد پرونده نزاع به سازمان پزشکی قانونی ارجاع شده است. متوسط مراجعات پروندههای نزاع به سازمان پزشکی قانونی در
10 سال گذشته هم بیش از 582 هزار مراجعه در سال بوده است. کارشناسان، کمبود مهارتهای زندگی از جمله مهارت کنترل خشم، افزایش آسیبهای اجتماعی، مشکلات خانوادگی، عدم رعایت حقوق دیگران را از مهمترین عوامل بروز نزاع میدانند. اما به رغم تمامی این آمارها سردار رادان وضعیت امنیت در کشور را بحرانی ندانسته و خواستار تصویب هرچه سریعتر قانون برخورد با سلاح سرد شده است. او میگوید: «با تصویب یک قانون محکم شاهد بالا رفتن هزینه جرم خواهیم بود. داشتن قانون مطلوب یکی از این راهکارهاست که در این رابطه اگر مجلس موضوع برخورد با سلاح سرد را سریعا مورد رسیدگی قرار دهد و برخورد با سلاح سرد در زمره سلاح گرم قرار گرفته و برایش مجازات سنگینی پیشبینی شود پلیس و دستگاه قضایی این اهتمام را دارند که بتوانند به گونهای با این موضوع برخورد کنند که همراه با عنصر اطلاعرسانی میزان میل به این نوع جرایم کاهش پیدا کند.»
نگاه تک بعدی علمی نیست
دکتر مجید ابهری رفتارشناس و عضو هیات علمی دانشگاه شهید بهشتی در این باره به تهران امروز میگوید: «در لایحه ممنوعیت استفاده از سلاح سرد، نگاه اصلی به تولید کنندگان و عوامل فروش است که البته حملکنندگان و کاربران نیز در این لایحه لحاظ شدهاند اما به نظر میرسد مقابله با تولیدکنندگان یا فروشندگان باید در مراحل بعدی باشند و برخورد اولیه با حاملان و کاربران سلاح سرد انجام گیرد.» او میافزاید: «باید این را در نظر گرفت در مواردی ما قوانین پیشرفتهای داریم اما در اجرا و سایر ابعاد مانند ابعاد اجتماعی، آموزشی و رفتاری موانعی وجود دارد که از قدرت آن قانون کاسته میشود. بنابراین درست است که خلأ قانون وجود دارد اما چرا به پیشگیری فرهنگی و آموزشی که بسیار مهمتر است توجهی نمیشود؟ نگاه تک بعدی به کاربرد نامتعارف سلاح سرد فاقد نتیجه است.» ابهری میگوید: «ضعف مهارتهای زندگی مثل مهارت کنترل خشم، افزایش بیکاری و فشارهای اقتصادی و افزایش آمار استرس و اضطراب به عنوان معلولهای زندگی شهری، همه و همه در کنار رشد چشمگیر پخش فیلمهای ماهوارهای دارای صحنههای خشن و سریالها و فیلمهای صدا و سیمای خودمان که صحنههای کشت و کشتار و خشونت در آن کم نیستند، اهرمها و معیارهای اصلی افزایش خشونت هستند.»
کالبدشکافی حوادث راهکارها را آشکار میکند
او دست یافتن به راهکارها در گرو توجه به نکاتی میداند و ادامه میدهد: «حمل و استفاده از سلاح سرد باید دارای قوانین شدید و بازدارنده باشد. چرا که کسی که چاقو به همراه دارد یک قدم نزدیکتر به نزاع و قتل است تا کسی که اینگونه ابزار را با خود حمل میکند. گذشته از آن باید توجه داشته باشیم که فاصله گرفتن از ارزشهای دینی و معیارهای اخلاقی باعث شده است تا در رفتار بعضی از جوانان، خروج از چارچوبهای اجتماعی بیشتر مشاهده شود. او یکی دیگر از مواردی که باید به آن توجه کرد را فقدان آموزش مهارتهای زندگی در نظام آموزشی کشور اعلام میکند: «ای کاش به جای دروسی که نه به درد دنیای فرزندانمان میخورند و نه به درد آخرت آنها، مهارتهای زندگی و اجتماعی درس اصلی دانشگاهها باشد و در کنار آن مدیریت هیجان و احساسات، عذرخواهی از دیگران و پذیرفتن اشتباهات فردی به آنها آموخته شود. خانوادهها به عنوان مربیان دوم پس از مدارس، باید الگوی رفتاری فرزندان خود باشند. وقتی خانواده درگیریهای گفتاری و فیزیکی دارد، الفبای خشونت را به فرزند خود میآموزد. بنابراین وقتی فرزندی در خانواده تماشاچی نزاع والدین هستند در میدان ورزشی درگیری و یقه گیری ورزشکاران را میبینند و شبها پای ماهواره یا تلویزیون خودمان صحنههای خشونت بار را تماشا میکنند. در خیابان درگیریهای خیابانی را برای دلایلی چون بوق زدن میبینند. این جوانان و نوجوانان کجا باید کنترل خشم و داشتن آرامش را تمرین کنند؟»
مسئولان به فکر تامین نشاط در جامعه باشند
ابهری با انتقاد از عملکرد برخی دستگاهها ادامه میدهد: «22 سازمان و نهاد پیشگیری کننده طی 30 سال گذشته با وجود همه بودجههای کلان از این واقعیت غفلت کردهاند که بالابردن آستانه تحمل افراد با استفاده از مهیا کردن تفریحات سالم و برنامههای نشاط آور در جامعه اصل است و نه خرده گیری و انتقاد و تعطیل کردن اینگونه برنامهها به خاطر حضور چند نفر بدحجاب! نباید برنامههای شاد را تخطئه و تکذیب کنیم و به جای تشکر از مدیران و مجریان آنها، نیمه خالی لیوان را ببینیم. جامعه جوان ما تشنه نشاط و شادمانی است. آمار خروج مسافران از کشور به سوی کشورهای همسایه در تعطیلات گواه همین مسئله است. همه این افراد به دنبال امور خلاف دین و اخلاق مسافرت نمیکنند نباید همه را یک کاسه کرد. عدهای که تعدادشان هم کم نیست برای نشاط و تفریح سالم میروند. ما در این مورد بسیار نادرست عمل کردهایم.» ابهری میگوید: «نهادهای متولی باید با همه امکانات سخت افزاری و نرم افزاری در زمینه حل این مشکل بکوشند. باید مجازات سریع عاملان جنایات اینچنینی را به عنوان اصل پیشگیری قضایی در دستور کار قرار دهند و کالبد شکافی و بروز دلایل چنین رفتارهایی را برای مردم بیان کنند.»
[ یکشنبه 90/5/2 ] [ 2:43 عصر ] [ هادی گرافبک ]
غلامعلی ظفرعلی جانبازی افغانی است که هفت ماه و 23 روز سابقه حضور در جبهه دارد و حدود دو سالی است که در حمامی متروکه در حاشیه شهر ورامین زندگی می کند. این جانباز 48 ساله سالهاست که در تاریکی زندگی می کند و از ناحیه دو چشم نابیناست.
مهر: ورامین، روستای عباس آباد، انتهای روستا، یک حمام متروکه آدرس محل زندگی جانباز نابینای جنگ تحمیلی است که سابقه 210 روز حضور در جبهه دارد. جانبازی که اگر روستاییان غذایی به او ندهند شاید از گرسنگی جانش را از دست بدهد. پس از گذشت 22 سال از جنگ تحمیلی و ایجاد سازمانی دولتی برای حمایت و دفاع از حقوق جانبازان و خانواده شهدا و ایثارگران این پرسش در جامعه مطرح است که چرا هنوز شاهد زندگی رقت بار گروه زیادی از جانبازان جنگ تحمیلی هستیم؟ اخباری همچون زندگی یک جانباز شیمیایی (کارتن خواب) در خیابانهای تهران، هزاران جانباز روستای نسار دیره و سردشت بدون پزشک و کلینیک، عدم پذیرش فرزندان جانبازان زیر 50 درصد در مدارس شاهد، اعتراض جانبازان به کمیسیونهای تعیین درصد جانبازی، ماجراهای واردات خودرو و تحویل خودرو به جانبازان و صدها خبر دیگر در سالهای اخیر تیتر رسانه های کشور بوده است بی آنکه پاسخی از سوی بنیاد شهید و امور ایثارگران داده شود. شهر ورامین - روستای عباس آباد - انتهای روستا- حمام متروکه آدرس محل زندگی جانباز نابینای جنگ تحمیلی است که اگر روستائیان غدایی به او ندهند شاید از گرسنگی جانش را از دست بدهد. غلامعلی ظفرعلی جانبازی افغانی است که هفت ماه و 23 روز سابقه حضور در جبهه دارد و حدود دو سالی است که در حمامی متروکه در حاشیه شهر ورامین زندگی می کند. این جانباز 48 ساله سالهاست که در تاریکی زندگی می کند و از ناحیه دو چشم نابیناست. رزمنده چالاک گردان مقداد تیپ محمد رسول الله (ص) امروز در سایه سهل انگاری مسئولان زندگی می کند. وقتی از او پرسیدم پدرجان آیا مدرکی داری که ثابت کند در جبهه بودی و جانباز شدی؟ از زیر پتویی که سالها شسته نشده بود کیسه حاوی مدارکش را بیرون آورد و گفت: همین کاغذ پاره ها از زندگی من مانده است. کارت شناسایی سابقه جبهه با مهر بسیج که تمامی سوابقش را ثبت کرده بود همراه با برگه ای که بنیاد جانبازان گواهی می داد غلامعلی ظفرعلی دارای 30 درصد از کار افتادگی است. از این جانباز افغانی پرسیدم چه آرزویی داری گفت: مرگ تنها آرزوی من است. جایی را نمی بینم. کسی را ندارم حتی همسرم هم سالهاست از من جدا شده و فرزندی ندارم و مسئولان هم مرا فراموش کرده اند و در این حمام متروکه بیتوته کرده ام و هرشب منتظرم یا درندگان مرا پاره کنند و یا ماری یا گزنده ای مرا نیش بزند... آیا مرگ توقع زیادی است؟ به راستی اگر حاج رضا باصری فرمانده گردان مقداد ظفرعلی را پیدا نمی کرد کسی سراغی از این کهنه سرباز هشت سال دفاع مقدس می گرفت؟ روایت جانبازانی مانند غلامعلی ظفرعلی سالهاست در کشور تکرار می شود. فرمانده اش که پیگیر پرونده اوست می گوید: نهایت پاسخی که به من دادند این بود: باید تحت پوشش کمیته امداد قرار بگیرد. پیرمرد گوشهایش سنگین شده بود و یک سوال را چند بار تکرار می کردم. برای پاسخ به هر سوال کمی تامل می کرد و بعد پاسخ می داد. پس از هر مرتبه پاسخ دادن به سوالاتم می گفت: حالا چکار می کنند، وضع من تغییر می کند؟ نه می توانستم قولی بدهم و نه او را امیدوار کنم زیرا گزارشها و گفتگوهایی مانند شرح حال ظفرعلی را بارها نوشته ام اما وضعیت زندگی آنها هیچ تغییری نکرده بود. پیراهنش را بالا زد و گفت: جوون لاغر شدم... ولی یک روز بدن قوی داشتم و به تنهایی با تیربار یک گردان را حریف بودم. ظفرعلی در حالی که با تیربار از ورود تانکهای عراقی به خط مقدم جلوگیری می کرده بر اثر اصابت گلوله تانک مجروح شده بود. وقتی که از این جانباز نابینا خداحافظی می کردم غروب شده بود و او با چوب دستی که به دست داشت لنگان لنگان مرا تا درب حمام بدرقه کرد....
به او گفتم آقا ظفرعلی چای داری؟ گفت: نه برای چند روز قبل است. بعد از زیر پتو یک کیسه کوچک بیرون آورد و گفت: یک تکه نان و یک عدد گوجه دارم برای شام... بفرمائید شام...
[ یکشنبه 90/5/2 ] [ 2:32 عصر ] [ هادی گرافبک ]
داستان از این قرار است که فرزاد فتاحی ناغانی سرباز وظیفهای که بر اساس شواهد موجود در حین خدمت سربازی در زاهدان در تاریخ 21/9/88 تحت تنبیه فیزیکی قرار گرفته و سپس به مدت 96 ساعت در سلول انفرادی حبس و پس از آن موظف به انجام کارهای سنگین می گردد.
مثل اینکه داستان اطاله رساندن حق به صاحب حق پایانی ندارد و اطاله ی مجازات باطل نیز. بعد از خانه نشین شدن فرزاد، بیمهاش قطع شده و با گذشت بیش از 19 ماه، نه کمک مالی، نه حق نگهداری از بیمار و نه دیه ای پرداخت شده است. مخارج به طور کل برعهدهی خودشان بوده است(بنا بر اظهارات پدر،این حادثه در طول مدت تنها 7 ماه، بیش از 15 میلیون تومان بدهکاری برای خانواده ایجاد کرده است). مشکل بیمه ی او به تازگی برطرف شده بود. اینک فرزاد که دوره آموزشی خود را در صحت کامل جسمانی در خوزستان پشت سر گذاشته بود، به لطف تدابیر فرماندهی ... زاهدان از قسمت ناف به پایین دچار فلج کامل گردیده است.
از هم صحبت شدن با پدر فرزاد احساس تاسف است که در آدمی زنده می شود. کسی که بیش از 4 سال از عمر خود را در جبهه های جنوب گذرانده بود و مانند بسیاری دیگر از همرزمانش هیچ مدرکی برای نشان دادن خدمتش به "خلق الله" نداشت تا خدمتش نزد "الله" بیشتر محفوظ بماند، که شاید اگر آن مدارک بود، فرزادش را از خدمت معاف می کرد تا اینگونه شاهد پرپر شدن جگر گوشه اش نباشد.
بیشترین چیزی که در کلامش موج می زد، حس دلسوزی و نگرانی بود، آن هم نه برای فرزند خویش که برای کشور و دیگر فرزندان و سربازان این مرز پرگهر؛ بعد از دوسال دوندگی، بسیاری از نقاط ضعف و نارسائی ها را دریافته بود و بیشترین فریادش برای این بود که این نارسائی ها رفع شود، آن هم برای دیگران. عمق مشکلاتش را با نامه نگاری های فراوان برای ارگان های رسمی و اغلب مقام های قانونی کشور فرستاده بود، اما کوچکترین یاری دریافت نکرده بود.
از بی عدالتی ها و بی انصافی هایی که در حق او و فرزندش روا داشته بودند گفت، از تهدیدهایی که شده بود تا دست از احقاق حق خود بردارد. از بی اهمیتی جان و وقت مردم در نزد مسئولین گفت و اینکه بجای اینکه فرد مسئول در این حادثه را مجازات کنند، تازه به او ترفیع نیز داده اند. تمام راهکارهای قانونی را رفته بود و آرزو داشت تا به حقش از طریق قانون برسد، شاید که تمام باورهایش و آنچه برای آن جنگیده بود بیش از این در ذهن خود و خانواده اش بی ارزش نشود.
اما داستان از این قرار است که فرزاد فتاحی ناغانی سرباز وظیفهای که بر اساس شواهد موجود در حین خدمت سربازی در زاهدان در تاریخ 21/9/88 تحت تنبیه فیزیکی قرار گرفته و سپس به مدت 96 ساعت در سلول انفرادی حبس و پس از آن موظف به انجام کارهای سنگین می گردد. در این بین از درد کمر شکایت می کند که در تاریخ 30/9/88 مورد معاینه توسط بهیار پادگان قرار گرفته که صرفا به تجویز پماد و مسکن منجر می شود. پس از این مدت، سرباز وظیفه دچار اختلال حرکت اندام تحتانی شده که به بیمارستان علی بن ابیطالب(ع)زاهدان اعزام و در تاریخ 1/10/88 پذیرش می شود. در تاریخ 2/10/88 با تشخیص احتمال آبسه اپیدورال(آبسه نخاعی) و با هماهنگی سرویس جراحی اعصاب به بیمارستان خاتم الانبیا(ص) زاهدان اعزام می شود. در همان تاریخ پس از اقدامات تشخیصی (MRI) و مشاوره تخصصی تحت عمل جراحی تخلیه آبسه ناحیه اپیدورال نخاع قرار گرفته و پس از آن نیز تحت اقدامات درمانی و آنتی بیوتیک قرار میگیرد. در تاریخ 17/10/88 از بیمارستان مرخص شده، به تهران مراجعه نموده و در بیمارستان بعثت ناجا بستری میشود. نهایتا در تاریخ 4/11/88 از بیمارستان مرخص و به منزل فرستاده میشود!!!
پس از آن با ارجاع شکایت و با تشکیل جلسات کمیسیون پزشکی و پزشکی قانونی، درحالی که نامبرده براساس معاینات بالینی و گزارش پزشکی قانونی و مشاورههای تخصصی دچار فلج اندام تحتانی دوطرفه شده و از کار افتاده تلقی گردیده است؛ نتیجه کمیسیون بدین شکل اعلام می گردد:
" نامبرده مبتلا به عارضه حاد آبسه نخاعی بوده که هر چه سریعتر لازم بوده تحت معاینهی پزشکی و اقدامات درمانی و جراحی قرار میگرفته که در صورت اقدام پزشکی به موقع قابل درمان کامل بوده است. بر اساس مدارک و شواهد موجود و اظهارات طرفین، کوتاهی و سهل انگاری توسط مسئولین مربوط نسبت به شکایت و علائم بیمار صورت گرفته و از زمان اعلام مشکل کمر درد توسط بیمار تا اعزام به بیمارستان چندین روز فاصله افتاده و بر اساس پرونده بیمارستانی نیز از دو روز قبل از پذیرش بیمارستان اختلال حرکتی و علائم عصبی داشته که به جای معاینه توسط پزشک، توسط بهیار پادگان ویزیت و مسکن تجویز شده است! تاخیر در تشخیص و اقدامات درمانی و جراحی منجر به بروز عوارض و مشکلات فعلی بیمار شده و قصور مسئولین نظامی پادگان مربوطه در این زمینه بدلیل عدم معاینه پزشک در پادگان و تاخیر در اعزام و انجام اقدامات درمانی محرز است که قصور مزبور به طور کامل (صد در صد) منجر به بروز عوارض فعلی برای نامبرده شده است."
حال سوال اصلی این است که در این میان چه کسی پاسخگوی خانه نشین کردن و فلج نمودن یک نیروی جوان کشور است که تحت مسئولیت قوای نظامی قرار گرفته است و چه کسی پاسخگوی بر باد دادن عمری زحمت یک پدر و مادر است که اینک در سنینی که بایستی به ثمر نشستن تلاش شان را نظاره کنند صبح و شام به دنبال تهیهی قرض و وام شوند تا با مرارتی دوچندان فرزند از کار افتاده را اداره نمایند! چه کسی پاسخگوی آیندهی ویران شدهی اوست؟! واقعا چه کسی پاسخگو است؟!!!
[ یکشنبه 90/5/2 ] [ 2:31 عصر ] [ هادی گرافبک ]
پیشرفت های ایران در ساخت موشک های میان برد و دوربرد و توان بازدارندگی موشکی ایران یکی دیگر از عناوینی است که با حساسیت زیادی از سوی افکار عمومی کشورهای عربی دنبال می شود. امروز موشک ها در خاورمیانه بسیار تعیین کننده هستند،چه در حاشیه شمالی خلیج فارس و دریای عمان و چه در جنوب لبنان.
بر خلاف ایرانی ها،شهروندان کشورهای عربی خاورمیانه نسبت به تحولات خارجی حساسیت بسیاری دارند و غالبا آنها را با دقت دنبال می کنند. یکی از دلایل این ویژگی اجتماعی،حافظه تاریخی عربی است که آکنده از دخالت های خارجی در تعیین سرنوشت این کشورهاست.
با نگاهی گذرا به تاریخ خاورمیانه متوجه می شویم که مبنای تغییر در نقشه سیاسی خاورمیانه عربی، عمدتاً اهداف و سیاست های بازیگران فرامنطقه ای بوده است.حتی با آغاز بهار عربی یک نگرانی عمده مردم این کشورها نقش دخالت های خارجی در تغییر مسیر "انقلاب" است.
یکی از حساسیت های تاریخی افکار عمومی عربی خاورمیانه، «ایران و نقش آن در تحولات منطقه» است که این حساسیت در یک دهه گذشته به شدت افزایش یافته است.
با وجود اینکه بخشی از این حساسیت ها،سلبی و بخشی دیگر ایجابی است اما وجه مشترک همه این حساسیت ها،پذیرش ایران به عنوان یک قدرت فزاینده منطقه ای است.
تقسیم بندی های مذهبی در خاورمیانه عربی و اهمیت داخلی آن درون هر کدام از کشورها نقش جدی در نوع این حساسیت ها دارد. به عنوان مثال در عراق، بحرین و لبنان که دو قطبی شیعه-سنی بسیار فعال است حساسیت ها(سلبی-ایجابی) به نقش ایران نیز پر رنگ تر است و در کشورهایی نظیر مصر یا عمان که به هر دلیل این دو قطبی چندان فعال نشده،حساسیت ها بیش از آنکه از زاویه مذهبی باشد از زاویه رفتارهای واقعی ایران در محیط بین المللی نشأت می گیرد.
با این وجود افکار عمومی کشورهای عربی نسبت به چند عنوان برجسته در رابطه با ایران حساسیت بیشتری از خود نشان می دهند و اخبار مربوط به این عناوین را با دقت بیشتری دنبال می کنند.
عنوان اول: فعالیت های هسته ای ایران
با علنی شدن فعالیت های هسته ای ایران در سال 83 و آغاز فشارهای آژانس بین المللی انرژی اتمی و شورای امنیت ،پیشرفت هسته ای ایران در کانون توجه افکار عمومی کشورهای عربی قرار گرفت تا جاییکه حتی نگاه های آلوده به کینه های تاریخی در عربستان و برخی دیگر در کشورهای حاشیه خلیج فارس نیز نتوانستند چشمان خویش را نسبت به این پیشرفت ببندند و خود را با ایران مقایسه نکنند: « ایرانی ها با دلارهای نفتی شان در نطنز اورانیوم غنی می کنند و ما عرب ها با دلار های نفتی مان در مکه ساعت می سازیم! »
عنوان دوم: توان موشکی و نظامی ایران
پیشرفت های نظامی ایران در ساخت ادوات جنگی و به ویژه موشک های میان برد و دوربرد و توان بازدارندگی موشکی ایران یکی دیگر از عناوینی است که با حساسیت زیادی از سوی افکار عمومی کشورهای عربی دنبال می شود.
امروز موشک ها در خاورمیانه بسیار تعیین کننده هستند،چه در حاشیه شمالی خلیج فارس و دریای عمان و چه در جنوب لبنان.
عنوان سوم: تکنولوژی ساخت ماهواره
با پرتاب اولین ماهواره توسط ایران و ورود رسمی کشور به این باشگاه جهانی،دومین شوک به آنهایی که می خواستند سر "افعی" را قطع کنند وارد شد*.
شبکه های خبری مانند العربیه سعی کردند با تمرکز بر موشک حامل ماهواره ایرانی و خطر آن(!)،محموله را کمرنگ نشان دهند اما قرار نیست مردم همانطور فکر کنند که العربیه می خواهد.
عنوان چهارم: سپاه پاسداران جمهوری اسلامی
"حرس ثوری" (سپاه پاسداران) یکی از عناوینی است که در کشورهای عربی حساسیت زیادی نسبت به آن وجود دارد. بخشی از چرایی این حساسیت ها به نقش برجسته و خاص سپاه در معادلات نظامی و در مقابله با امریکایی هاست و بخشی دیگر مربوط به حوزه ای است که باید به سراغ سردار جعفری رفت و از ایشان در این باره پرسید.
آنچه که به ما مربوط می شود بیان این واقعیت است که در خاورمیانه،"حرس ثوری" عنوان پر رنگی است و آنهایی که می خواهند سر افعی را قطع کنند با این عنوان دچار مشکل جدی هستند.
عناوین چهارگانه فوق اصلی ترین حساسیت های افکار عمومی در کشورهای عربی هستند البته عناوین متعدد دیگری مانند موضوع جزایر سه گانه ، پیشرفت های ژنتیکی،رباتیک و ... وجود دارند که در مراحل بعدی قرار می گیرند. عناوینی نیز مانند اصلاحات اقتصادی در ایران وجود دارد که البته بیشتر از سوی نخبگان کشورهای عربی دنبال می شود.
البته عنوان مهمی نیز وجود دارد که در ماه های اخیر حساسیت درباره آن کمتر از گذشته شده است ؛ صاحب این عنوان کسی نیست جز محمود احمدی نژاد!
* سعودی های ضد ایرانی از تعبیر افعی برای ایران استفاده می کنند. آنها در ملاقات با مقامات آمریکایی خواستار مداخله ایالات متحده برای قطع سر افعی شده اند.
[ یکشنبه 90/5/2 ] [ 2:31 عصر ] [ هادی گرافبک ]
هیچکس نمیتواند، احساس زنی بیگناه را درک کند که بیهیچ دلیل و جرمی مورد تعرض مشتی حیوانات وحشتی انساننما قرار میگیرد.
فارس: بسیاری از زندانیان زن ابو غریب طعمه هوی و هوسهای نظامیان آمریکایی بودند یا این که به عنوان گروگان در زندان نگهداری میشدند تا خانوادههایشان را تحت فشار عمل به خواستههایشان قرار دهند.
به گزارشپایگاه خبری الشرقیه، از جمله اقشار و گروههایی عراقی که به شدت در زندان مخوف ابو غریب آسیب دیده و لطمات بزرگی متحمل شدند، زنان بیپناه عراقی بودند که بهای سنگینی را به خاطر ددمنشی و حیوانیت نظامیان آمریکایی پرداخت کردند و بسیاری از آنها پس از آزادی از زندان برای رهایی و نجات یافتن از ننگی که آنها را دنبال مینمود، دست به خودکشی زدند.
* تعرض به زنان پاک و بیگناه
هیچکس نمیتواند، احساس زنی بیگناه را درک کند که بیهیچ دلیل و جرمی مورد تعرض مشتی حیوانات وحشتی انساننما قرار میگیرد و عفت و کرامت خود را به خاطر بالهوسی و ددمنشی نظامیان اشغالگر آمریکایی از دست میدهد و با گریه و زاری مرگ خود را از آنها درخواست میکند.
* زنان ابو غریب یا گروگان بودند یا قربانی هوی و هوس
بسیاری از زنانی که در زندان ابو غریب بازداشت شده بودند، مرتکب هیچ جرم و گناهی نشده بودند و بخش قابل توجهی از آنها به عنوان طمعه یا گروگان در زندان نگهداری میشدند تا همسران یا برادران یا پدران آنها را وادار به تسلیم کنند، برخی نیز به دلیل مقاومت در برابر بازجوییهای شبانه و ناگهانی نظامیان آمریکایی از خانههایشان و برخی نیز به خاطر امیال و هوسهای شیطانی این نظامیان در زندان نگهداری میشدند، غیر از آن در میان آنها زنان و دختران مقامات رژیم سابق نیز دیده میشدند.
* خاطره یکی از زنان زندانی در ابو غریب
همانگونه که گفته برخی از این زنان قربانی هوی و هوسهای نظامیان آمریکایی شده بودند، بگونهای که یکی از آنها در بیان دلیل بازداشت خود میگوید که با همسرش در ماشینی کنار یکی از مراکز ایست و بازرسی ایستاده بودند که چشم یکی از نظامیان به وی افتاد و پس از بیرون کشیدن همسرش از ماشین و شلیک کردن گلولهای به سرش و کشتن وی در برابر چشمانش، به اتهام عدم توجه به مرکز ایست و بازرسی و توقف در برابر آن پیکرش را به گوشهای انداخته، ماشین را توقیف و او را بازداشت کردند و نیات واقعی و شیطانی خود را به اجرا گذاشتند.
* طلب کمک از مسلمانان جهان
در گزارش منتشره توسط خبرگزاری "الشرق الاوسط " مصر در 22 می 2004 آمده است که یکی از زندانیان زن عراقی زندان مخوف ابو غریب که موفق شده بود، نامهای را از این زندان به بیرون ارسال کند، از مسلمانان جهان برای کمک به زنان موجود در این زندان کمک خواسته بود، وی همچنین در بخشی از نامه خود نوشته بود که تمام زنان زندان مورد تعرض نظامیان آمریکایی قرار میگیرند و بسیاری از آنها باردار شدهاند و نمیدانند و با ننگی که با خود حمل میکنند، چه کنند.
اما در مطلب دیگری که روزنامه مصری "الاسبوع " در 4 می 2004 منتشر کرد، از تمام آزادگان و مسلمانان جهان خواسته شده بود، برای آزادی زنان زندان ابو غریب که در چنگال ننگ و عار نظامیان آمریکایی گرفتار آمدهاند، اقدام کنند.
* انتقاد فرستاده حقوق بشر بلر از نظامیان آمریکایی
وحشیگری و ددمنشی نظامیان آمریکایی در حق زنان عراقی زندان ابو غریب به حدی بود که حتی فرستاده حقوق بشر "تونی بلر " نخست وزیر وقت انگلستان هم لب به سخن گشود و از اقدامات و شکنجههای نظامیان آمریکایی انتقاد کرد، وی در حین انتقادات خود گفته بود که در زندان ابو غریب دیده که چگونه زندانبانان آمریکایی پیرزنی را واداشته بودند که چون الاغ چهار دست و پا راه برود و یکی از سربازان آمریکایی را بر پشت خود حمل کند.
[ یکشنبه 90/5/2 ] [ 2:30 عصر ] [ هادی گرافبک ]
مایکل مک لندن بیست و هشت ساله در ایالت آلابامای آمریکا ده تن از جمله مادر، چهار تن از خویشاوندانش،همسر و فرزند معاون رئیس پلیس محلی را به قتل رساند. او سپس خودش را نیز کشت.
واحد مرکزی خبر: 16 آوریل 2002 رابرت اشتین هوزر نوزده ساله که از دبیرستانش در اِرفورت آلمان اخراج شده بود قبل از خودکشی، سیزده معلم و دو همکلاسی سابق و یک پلیس را کشت.
آسوشیتدپرس سابقه خونین ترین تیر اندازیها را در جهان بدین شرح اعلام کرد:
- 22 ژوئیه 2011 بر اثر تیراندای در یک اردوگاه تابستانی در جزیره اوتویا نروژ دست کم هشتاد تن کشته شدند. مردی که در این ارتباط دستگیر شده مظنون به بمب گذاری در شهر اسلو - پایتخت نروژ - در همان روز است که منجر به کشته شدن هفت تن شد.
- 30 آوریل 2009 فردا غدیروف بیست و نه ساله با ورود به یک آکادمی نفت دولتی در باکو پایتخت جمهوری آذربایجان دوازده تن را کشت. او سپس خودکشی کرد.
- 10 مارس 2009 مایکل مک لندن بیست و هشت ساله در ایالت آلابامای آمریکا ده تن از جمله مادر، چهار تن از خویشاوندانش،همسر و فرزند معاون رئیس پلیس محلی را به قتل رساند. او سپس خودش را نیز کشت.
- 23 سپتامبر 2008 متی ساری بیست و دو ساله با ورود به کالجی در کائوهاجوکی در فنلاند اقدام به تیر اندازی کرد و ده تن را کشت. او قبل از خودکشی اجساد قربانیان را با بمبهای آتش زا سوزاند.
- 7 نوامبر 2007 پکا اریک آوینن هجده ساله پس از اعلام برنامه حمله اش در یوتیوب ، با تیر اندازی به همکلاسی هایش در دبیرستانی در توسولا در فنلاند هشت تن از آنها را کشت.
- 16 آوریل 2007 سونگ هوی چو بیست و سه ساله با تیراندازی در محوطه دانشگاه فنی ویرجینیا سی و دو نفر را کشت. او سپس خودکشی کرد.
- 16 آوریل 2002 رابرت اشتین هوزر نوزده ساله که از دبیرستانش در اِرفورت آلمان اخراج شده بود قبل از خودکشی، سیزده معلم و دو همکلاسی سابق و یک پلیس را کشت.
- 20 آوریل 1999 اریک هریس - هجده ساله - و دیلان کلبولد - هفده ساله - با تیراندازی در دبیرستان کلومباین در لیتلتون در کلورادوی آمریکا دوازده تن از همکلاسیهایشان و یکی از معلمان دبیرستان را کشتند. در این تیراندازی بیست و شش تن زخمی شدند. این دو سپس خودکشی کردند.
- 28 آوریل 1996 مارتین برایانت بیست و نه ساله با ورود به رستورانی در بندر آرتور در تاسمانی استرالیا بیست تن را کشت. او به هنگام فرار پانزده تن دیگر را نیز به قتل رساند. او دستگیر و زندانی شد.
- 13 مارس 1996 توماس همیلتون چهل و سه ساله با تیراندازی در مهد کودکی در دانبلین اسکاتلند شانزده کودک را کشت. او سپس خود کشی کرد.
- 16 اکتبر 1991 جورج هنارد با تیراندازی در رستورانی در ایالت تگزاس آمریکا قبل از خودکشی بیست و سه نفر را کشت. در این حادثه بیست تن نیز زخمی شدند.
- 18 ژوئن 1990 جیمز ادوارد پوگدر با تیراندازی در کارخانه جنرال موتورز در ایالت فلوریدای آمریکا ده تن را کشت و چهار تن را زخمی کرد. او سپس خودکشی کرد.
[ یکشنبه 90/5/2 ] [ 2:30 عصر ] [ هادی گرافبک ]